- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کسی به غیر علی نیست در جهان مولا و نیست مثل عـلی یک نفر چنین والا فَــأَیْــنَــمٰــا تُــوَلُّــوا فَــثَـــمَّ وَجْــه الـلٰـهِ ز فرش تا خود عرش است مرتضی پیدا نگـرد در دو جـهـان تا شـبـیه او یابی علی یکیاست شـبـیه خـداش بیهـمـتا به وقت رزم و جدالش کسی حریفش نیست برای دین خدا لـشکـر است عـلی تنها هـم اولـی و هـم آن دومـی فــراری و فقـط مـیـانۀ مـیـدان عـلـی کـند غـوغـا نبی به وقت سخن در زمان معراجش شـنـید صـوت عـلـی را ز عـالی اعلا تمــام مـعـجـزههـای پــیــمـبـرانـش را خدا سپـرده به دستان مرتضی یک جا مسیح مُـرده اگر زنده کـرده بیتـردید توسـلـی به عـلـی کـرده تا کـنـد احـیـا شبـیـه کـعـبۀ بـیپـرده است وقـتـی که ز شانـههـای خودش میزند کـنار عبا مـقـابـل حـرم او چـه بـاک از سـجـده عـلیست قـبله عـالـم عـلیست قـبلهنما من از مباهله فهمیدهام علی چه کسی ست علیاست نفـسِ نفـیـسِ پیـمـبـرِ دوسرا اگر چه خواستگـاران زیاد و ثـروتمند به جز علی که بُوَد کفو حضرت زهرا؟ به فکر ثروت و کاخ و مقام و منصب نه علی فقـط به خدا فکـر میکـند به خـدا خدا مرا برسان بر شفاعـتش در حشر خدا نکن تو مرا از حـریم دوست جدا
: امتیاز
|
مدح و ولادت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کعبه نورانی شده از مقـدم نـور الهدی رونـمایی شد درون کـعـبه دُرّ هل أتی قبلهگاه مسلمین جـوری تـرک برداشته مادر خورشید بود و وضع حملی باشرف کعبه بود و آفتابِ گـوهری بین صدف در تن بیجان کعـبه گوئیا روحی دمید باز شد قـرآن ناطق روی دست فاطمه شد فروزان از درون کعبه نوری قائمه نور بالا رفت و شد عرش معلّی منجلی آمده شاه قوی شوکـت، عِـماد الاصفـیا معدن الاسرار خـلقت، پیـشـوای انـبـیا خوانده او را در اُحُد روح الامین با این شعار اوست شمشیر خدا، کرّار وقت کارزار تیغ ایمانش کند هر لشکری را تار و مار اوست قتّال العدو، یک شیر از نسل اسد روی چون ماهش شده بر شیعیان بدرالدُّجی جای پـایش شد صـراط المستـقیـمِ اولیا بهر هر ذکر و دعایی، (یاعلی) حُسن ختام هر که در دنیا غلام اوست آقا میشود قطره آید سوی او یک روزه دریا میشود درک یک خط مدح او بالاتر از ادراک ماست نِقمَةُ الله عَـلَی الفُـجّـار یعـنی مـرتضی نعمتُ الله عَـلَی الابـرار یعنی مرتضی پیروِ(مَن کُنتُ مولا) در غدیر مصطفی طبق قرآن بعد احمد میشود صاحب مقام کوریِّ آل سـقـیـفـه مـیشـود اول امـام هر عمل بیحبّ حیدر باطل اندر باطل است مرهم درد دل شیعهست درمـان نجـف شد مراد ما طواف صحن و ایوان نجف کاش من خاکی برای سنگ ایوانش شوم
: امتیاز
|
مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
جز او کسی لیاقت حـیدر شدن نداشت شایـستـگی فـاتـح خـیـبـر شدن نداشت دُرّ نـجـف اگر به عـلـی منـتسب نبود باور کـنید ارزش گـوهر شدن نداشت تردیـد نیست گـنـبـد حـیـدر اگـر نبـود اصلا دلی هـوای کـبوتر شدن نداشت چون روز روشن است، که جز مرتضی کسی با احـمـد افـتخـار بـرادر شدن نداشت با اذن فاطمهست اگر«حیدری» شدیم ورنه کسی اجـازۀ نوکـر شدن نداشت فـریـادهـای «أَیْـنَ تَـفِـرّوا» گـواه بـود با او کـسی تـوان بـرابـر شدن نداشت حیدر شدن که جای خودش؛ در مقام قرب هر ناخـلـف لـیاقـت قـنبر شدن نداشت
: امتیاز
|
مدح و ولادت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
عالم دوباره غرق سرور و شعف شده هر مشکل و غمی ز بشر برطرف شده هاتف بخوان که ماهِ دل آرای ما رسید مژده که جشن دلبـرِ معـبود کعـبه شد غرقِ صفا وجود پُر از جودِ کعبه شد خورشید مذهب از پسِ پـرده در آمده او آمــده بــشــر طــلـبِ آبـــرو کــنــد آقا شود کـسی که عـلی رو بر او کند ترسی فتاده در تنِ مبغوضِ چون حِمار آنکه گرانبها چو عقیق است علی بود با خالقِ خودش چو رفیق است علی بود یک ضربه زد سپاهِ خـداوند برنده شد هرگز کـسی نیـامـده هـمـتـای او شَوَد لفظی پـدیـد نـیـامـده مـعـنـای او شـود شکر خـدا که طـالـعِ من مُنـجَـلی شده
: امتیاز
|
مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
اگرچه جـای پـایش در زمین است صدایش جاری از عرش برین است هر آنچه خـواسـتـیـد از او بـپـرسید به افـلاک آشـنـاتـر از زمـین است اگر ثـروت بخواهید آخرین اوست اگـر ایـمـان بـجـوئـیـد اولـین اسـت اگرچه مسندش در عرش اعلی ست ولی با مـسـتـمنـدان همنـشـین است بـه جـای نـان؛ غــم ایـتــام خـورده غذای هر شب و روزش همین است اگـر تـسـبـیـح در دسـتـش بـگـیـرد منـاجـاتـش طـریـق العـارفین است اگر شـمـشـیـر در دسـتـش بـگـیرد ثـنـایـش کـار جـبـریـل امـیـن است چنان از قـلـعـه آن دروازه را کـند که مانـنـدی نـدارد، بـیقـرین است خـبـر پـیـچـیــد بـیـن خــیــبـریهـا یـد الـلـهـی که میگـفـتـنـد این است چـقـدر اعـجــاز دارد دسـتهـایـش مگـر دست خـدا در آسـتـین است؟ اگـر بــالا روم، پــائــیــن بــیــایــم عـلـی تنـهـا صـراط راسـتـین است دوبـاره بیخـود از خود کرد ما را که وصفش خود به خود شورآفرین است عـلی هم مصـطفی را جان شیرین علی هم مصطفی را جانشین است به مدحـش باکی از تـضمـین ندارم فقط حـیـدر امـیـرالـمـؤمـنـین است
: امتیاز
|
مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
نـشـسـتـهام بـنـویـسـم بـرای سـلـطـانـم به لطف شاه نجـف، شیـعـهام مسلـمانم چگـونه وصف کـنم سیـدالـوصیـین را ز عدل او چه بگویم، زبانزد عام است علی رفیق و حبیب و طبیب ایتام است مـیـان جـنـگ اُحُــد یــاور نـبـی بــوده اُحُد، حنین و خوارج، جمل وَ خیبر هم وَ هر کجا که جهاد است، بوده حیدر هم به جبـرئیل امین وحـی شد بگو حـیدر علی همان که به وقت نبرد جنگندهست که ذوالفـقـار عـلی تـیغ تـیز بُرندهست ز قـدرت ضربـاتش چـگـونه بنْـویـسم میان معرکه حیدر چه با غضب میرفت نقاب میزد و مثل قمر به شب میرفت اگرچه فـاتح پیـکـار و در تـلاطـم بود علی برای یتـیـمان کوفه چون باباست غذای هرشب او نانِ خشک و یک خرماست خـلاصه حـیدر کـرار بود و غـمهایش
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام جواد علیهالسلام
آمدی و غـصهها از خـانۀ دل جمع شد وقتِ آسانی رسید و هرچه مشکل جمع شد سفرههای وصلهدار و خالی از یک لقمه نان با دو دست مهربانت رفت و کامل جمع شد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام جواد علیهالسلام
آمد به جهان آنکه به ما باب مراد است با آمدنش قلب رضا روشن و شاد است همنام محـمـد بود او، به به از این نـام زیــبـا شـجــر بـاغ ولا بـار بـدادهسـت
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام جواد علیهالسلام
ای کسی که هر گره با دست تو وا میشود دردهای بـیدوا بـا تـو مـداوا میشـود راه بیرون آمدن از سختی و غم یاد توست در شدائد، رحمت و لطف تو پیدا میشود این گرفتاری زبان شکر من را هم گرفت زشتی این روزها، با شکر زیبا میشود ترس تنگی نفس یا ترسْ از تنگی قـبر ترس دارد بنده از وقتی که تنها میشود التماست میکنم فـوراً گناهم را ببخـش گر نبخشی قـامـتم زیر گـنه تا میشود زحمت من را فقط مـادر تـقـبل میکند بچه بد، دست بر دامان زهـرا میشود هر مریضی را به درگاه رضا میآورند خوش بحال ما که خوشحال است و بابا میشود
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام جواد علیهالسلام
عید در عیدست ماهِ غـرقِ انوارِ رجـب در مـیان سـال بر (مـاه خـدا) دارد لـقب در رجـب بـاب الـمـراد نسل احـمد آمده در بـر سـوّم عـلـی، سـوّم مـحـمـد آمـده شد دهم روز رجب، یک ماه کامل آمده دلبری شـایـسـته بر دلهـای سـائـل آمده شد شکوفا در میان عرش، لبخـند رضا بر رضا شاه خراسان بهتر از این عید نیست آمده آن شاه که بر عصمتش تردید نیست خط به خط اوصاف او شرحی به اوصاف خداست سروری والانشین از نسل بیهمتاست او گوهری نیکوگهر از هشتمین دریاست او از کرامت او شده باب المـراد اهل بیت خلقتـش بـوده شـبـیه کـلّ اجـدادش نـکـو می برد از ابن اکثم عـلم و حلـمش آبـرو سرمۀ چشمان عشّاق است خاک کاظمین اوست الحـق بعد بـابـایش امام و پـیـشوا می شود او رهنمای شیعیان بعد از رضا شکر ایزد بر رضا هستم غلام خانهزاد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام جواد علیهالسلام
مـاه پـیـدا شد و دریـا به تـلاطـم افتاد لب گـل تر شد و بـاران به ترنم افتاد در جواب »ارنی» نور حق از راه رسید مژده آمد، که خدا هدیه کند غـفـرانش سائل آمـد، پی آن بـرکـت بیپـایـانش خوشه چینند رسولان همه از خرمن او عشق با زمـزمۀ خـنـدهاش آغـاز شده شعر از صحـبت او قافـیه پرداز شده گرچه او کودک و هر چند که کم سال بود نـور او از افـق زهـرۀ زهـرا تـابـیـد نـام او آیــنــۀ نــام مـحــمــد گــردیــد برکت و خیر بود همره فـرزند رضا هر چه گفتیم و بگوئیم از او کم باشد مـادح مـادر او سـورۀ مــریـم بــاشـد در حریمش به دل این مسئله ظاهر گردد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام جواد علیهالسلام
از شعف از شوق سرشارم، ندارم غصهای خوب شد حالِ بد و زارم، ندارم غصهای قرعهٔ فالم به دست صاحبِ «بخشش» رسید یاورم شد! بخت شد یارم، ندارم غصهای نورِ چشم هشتمین خورشید دین شد ضامنم شد سبُک از معصیت «بارم»، ندارم غصهای تا سحر در فکر لطفش میروم تا کاظمین بـا دلـی آرام بـیـدارم، نـدارم غـصـهای دوستش دارم! به دست مهربانش بارها برطرف شد بغضِ بسیارم، ندارم غصهای با دعایش مشکلاتم یک به یک حل میشود پس اگر گاهی گرفتارم؛ ندارم غصهای سائلم آنجا که حاجت را نگـفـته میدهد گرچه مدیون و بدهکارم، ندارم غصهای در دو عالم بر سرم هر چه بلا نازل شود تا جواد إبن الرضا دارم، ندارم غصهای
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
ای مهـر دهـم را به ولایت تو نـشـانه حجت به خدا نجل عـلـی میـر زمـانه سلـطان بلافـصل خـلایق به دو عـالم شمـس ازلـی مـظـهـر خـلاق یـگـانـه از داغ غمت تا عرصات حضرت هادی در سیـنه کشد شعـلـه عشق تو زبـانه دژخیـم زمـان کرده تعـرض به ناحق با ظـلم و شـقـاوت به حـریم تو شبانه آه از جگـرحضرت زهـرا بـُرون شد پـیـچـید از این غم به کرانها و کرانه از شعـلۀ آن آه گـرفت شعـلـه وجـودم کـرده به دلـم داغ جگـرسوز تو خانه مسمــوم شـدی از سـتـم حـاکـم دجـال زین غم به رخم گشته سرشگم روانه
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
سامرا در هـالـهای از مـاتم است وَز جدایی نالـد و غَرق غم است شـمع عـمر هـادیِ امَّت خـمـوش این خموشی درد او را مَرهم است
: امتیاز
|
زبانحال امام هادی علیهالسلام قبل از شهادت
دلتـنـگـم و غـصـههای دیگـر دارم در سـیـنۀ خود غـمـی مـکرّر دارم هـر بـار که آمــدم ز جـا بـرخـیـزم دیـدم کـه نـمـیشــود قــدم بــردارم من مـنـتـظرم که میـهـمـانـم بـرسـد در حـجـرهام و هــوای مــادر دارم از زخـم زبان این جـمـاعت بر دل زخمیست که تا لحظۀ محشر دارم لب تـشـنهام و به یـاد لبهای کسی مـیمـیـرم و بـاز دیــدهای تـر دارم گودال من این حجره و زخم خنجر بغضیست که در میان حنجر دارم رگهای بـریدهاش به خاک افتاد و میگـفت میان خـیـمه خـواهر دارم رفتند و دوباره قتل و غارت کردند آنان که به خواهرش جسارت کردند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
شنیدم از کراماتت حکایتهای بسیاری فراوان دیدهام از تو کرامتهای بسیاری هزاران بار در دنیا دل از چاله به چاه افتاد ولی از نور تو دیدم هدایتهای بسیاری توئی ابن الرضا من هم همیشه صید صیادم برای مثل من کردی ضمانتهای بسیاری گـدایم من گـدایم من گدای سـامـرای تو رسیده از شما بر من عنایتهای بسیاری نیابت کردهام جای شما ای مظهر خوبی نیابت کردم و رفتم زیارتهای بسیاری قـیامت میشـود ثـابت مقـام خـادمین تو غلامت میکند قطعأ شفاعتهای بسیاری
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
ضریحِ صحنِ دل ما به نامتان خورده صدای روضه همیشه به گوشِ جان خورده به لطفِ نم نمِ اشکـی خـرابم آبادیست به پای منبرتان هر دلی تکـان خورده
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
درد بسیار است امّا در جگر بسیارتر حال و روزش میشود لحظه به لحظه زارتر احتضارش، غربتش، دردش غمانگیز است، آه لیک بر پای پسر جان دادنش غمبارتر بر زمین پا میکشد، رنگش به زردی میزند چاره وقتی نیست میپیچد بخود ناچارتر هر چه نسل فاطمه دنـباله پـیدا میکـند بیشتر از پیشتر هِی میشود بییـارتر قدر او را بارها میخواست آری بشکند دشمن این سوره خود، هربار میشد خارتر از گریبان میکشیدش تا که تحقیرش کند کـربـلا در سامـرا شد قـابل تکـرار تر آه، تا بردند در بزم شرابش گریه کرد یاد خشکیده لب و چوبی که بود انگار، تر!
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
هـادیِ ما که لـبـش بـوی هـدایت میدهد هر دَمش در جامعه طعمِ زیارت میدهد هـادیِ ما هر سلامِ عـشقِ او در جامـعه عاشقان را همچنان درسِ ولایت میدهد زائـرانش خـوب میدانـنـد که دامـانِ او هر که آید بر تـوسّل زود حاجت میدهد نور هست و آسمانش جلوهای جز نور نیست گر چه صحنِ با صفایش بوی غربت میدهد کاش دشمن هم به اعجازش کمی اقرار داشت اینکه هر تارِ عبـایش اذنِ جـنّت میدهد میرود نخلِ ولا با زهرِ کین امّا ز عشق عـالـمی را مـژدۀ شـورِ شهـادت میدهد نورِ او در چهرۀ عالم نخواهد شد خموش داغِ تلخش سینه را گر چه ملالت میدهد این مصیبت قلبِ جدّش را مکدر کرده است بشکند دستی چنـین مـزدِ رسالت میدهد شالِ غم بر سر کن و بر پا نما شورِ عزا قطره اشکِ روضهاش اجرِ شفاعت میدهد سامـرا یـاد آورِ کـربـبـلای غـربت است هر کجای شهرِ او بوی مصیبت میدهد سوختی از زهرِ کین رأست ولی بر نی نرفت این فقط ما را کمی صبر و صلابت میدهد تل و گـودال و رقیه چـشم سوی علـقـمه اشکِ چشمانش عمو را چه خجالت میدهد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
به نگـاه تو، خـدای تو، اشـارت میکرد نور را، سوی دو چشم تو، هدایت میکرد ماه اگر ذکر به لب، گِرد زمین میچرخید صورت ماهِ تو را، داشت زیارت میکرد دهـمیـن بار، هـوالحـق مـتجـلّی شده بود چارمـین بار، عـلی بود، امامت میکرد درد را نـسخـۀ خـال تو، شـفا میبخـشید عاشقان را پرِ شال تو، شـفاعت میکرد »و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو میخواندی و آه! آه! از آن شهر، که بیقبله، عبادت میکرد مـتـوکـل، بـه تـمــاشـای شــرابـت آورد به دل مست تو، از بس که حسادت میکرد و نفهمید که مستی اثری بود، که داشت با نگـاه تو، به هر ذرّه سـرایت میکـرد »از صدای سخن عشق ندیدم خـوشتر« وقتی از پـنجـرۀ شـوق، صدایت میکرد کوه، هر صبح، به صبر تو، سلامی میداد ماه، هر شب، به رُخت، عرض ارادت میکرد ری، پُر از عطر تو شد، عبدالعظیم حسنی از تو و «جامعه»ات، تا که روایت میکرد مهدیات، حضرت هادی! سفرش طول کشید کاش میآمد و با عـشق، قـیامت میکرد کاش میآمد و با صوت تو، با لحن علی خط به خط، «جامعه» را، باز تلاوت میکرد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
نـور حـیّ کـبـریـایـی یا عـلیبن جواد تو ز نسل مصطـفـایی یا علیبن جواد روشنیبخش تمام عـالـم هـسـتی تویی زینت عـرش عـلایی یا عـلیبن جواد آسمان دین حق را ای گـل زهـرا نـما تو مـه بُـرج هُـدایـی یا عـلـیبن جـواد نـاخـدای کـشـتـی بحـر ولای مرتضی لـنگـر عـرش خـدایـی یا علیبن جواد دهـمـین روشـنـگـر دین خـداوند ودود معنی صدق و صفایی یا علیبن جواد در تمام طول عمر خویش ای خورشید دین مـحـو ذات کـبـریـایی یا عـلیبن جواد تو سراپای وجودت چشمهسار رحمت است در کرم چون مرتضایی یا علیبن جواد هم بشیری هم نظیری در کرامت بینظیر پـیـشـوا و رهـنـمـایی یا عـلیبن جواد بر تمام شیعیان مرتضی تا روز حشر تو امـام و مـقـتـدایـی یا عـلـیبن جواد در کـتـاب خالـق یکـتای هستی، معنی نور و قـدر و هل اتایی یا علیبن جواد در تمام زندگی از لطف خـاص کبریا نـوح طـوفـان بـلایـی یا عـلیبن جواد همچو جدّت مصطفی و مرتضی و فاطمه شـافـع روز جـزایـی یا عـلـیبن جواد من چه گویم در مدیح گلبن زهرا که تو فـوق هر مدح و ثنایی یا علیبن جواد بس کریمی در کرامت تو قیامت میکنی منشاء جود و سخـایی یا علیبن جواد هر گره در کار را با اذن خلاّق مبین تو فقط مشکـلگـشایی یا علیبن جواد مرقـد پـاکـت بود جـنّت برای اهل دل زیب شهـر سـامـرایی یا علیبن جواد سائلانت را مرانی هرگز از درگاه خود دستـگـیـر هـر گـدایی یا عـلیبن جواد ای امـیـد عـالـم هـسـتی پـنـاه شیـعـیان چون خدا در قلب مایی یا علیبن جواد امشب ای نور خدای مهربان از راه مهر جمع ما را کن دعـایی یا علیبن جواد بر من مسکینِ زار و خسته و بیمار عشق داده مـهـر تـو بهـایـی یا عـلیبن جواد همچنان جدّغریب خود حسین بن علی با غـم و درد آشـنـایی یا علیبن جواد در شب جانسـوز داغ تو به یاد سامرا این دلم گـشـته هـوایی یا علیبن جواد از مـدیـنـه آمدی در سامـرا اما ز کین تـو گـرفـتـار بـلایـی یـا عـلـیبن جواد دیـده ای از دشمنان بیحـیای اهل بیت صحنههای غم فـزایی یا علیبن جواد آن دمی که وارد بـزم شرابت کردهاند یـاد شـاه سـر جـدایـی یا عـلیبن جواد یاد چوب خیزران و یاد رأس پُر ز خون یاد آن تـشـت طـلایـی یا علیبن جواد داشتی در بزم دشمن ز آن همه جور و جفا گـریـههای بیصـدایی یا علیبن جواد در مـیـان دشـمـنـان دیـن و آئـیـن خدا کـشتـۀ زهـر جـفـایـی یا عـلیبن جواد معتمد از کـیـنه داده بر شما زهر ستم تو شـهـیـد اشـقـیـایـی یا عـلیبن جواد ذکر لبهای تودر آن لحظۀ جانسوز بود یا حـسن بابـا کـجایی؟ یا علیبن جواد عسکری دارد کـنار پیکـر بیجـان تو نـالـۀ واغـربـتـایـی یـا عـلـیبـن جـواد در ره دین پیمبر ای گل گـلزار عشق جان تو گـشـته فـدایی یا عـلیبن جواد در غم داغ جگـر سوز شما در سامره شد به پا بـزم عـزایی یا عـلیبن جواد سوزم و گریم به یاد تو که در روز جزا تو امید این (رضایی) یا علیبن جواد
: امتیاز
|